حرکت جگوار آلبینو: بررسی اولیه
بررسی ها | 25/11/2019 | توسط جورج رومر
من کمی پهن می کنم تقریباً همه ما مصاحبه با نیکولاس کیج را که در ماه آگوست توسط نیویورک تایمز منتشر شد ، می خوانیم ، درست است؟ چه بمبی ، آن مصاحبه. نتیجه این کار پرتره ای از یک شخصیت کاملاً عجیب و غریب ، بلکه یک فرد حرفه ای با اشتیاق بی حد و حصر به کارش ، یک دید بسیار دقیق از اینکه در صنعت و دنیای در حال تغییر مداوم چه کسی است ، و یک صداقت بود. صریح و روشن در مورد دلایل او
در یک زمان ، مصاحبه کننده ، دیوید مارکیس ، یک سوال مستقیم خوب از او در مورد دلایلی که او را به پرخوری نقش ها سوق داد ، اغلب در پروژه هایی با کیفیت نه چندان عالی ، که اکنون برای آنها شناخته شده است و باعث یادآوری (من خودم این را اضافه کردم). کیج پاسخ می دهد: "بله ، پول یک عامل کلیدی است" ، اذعان کرد که مجبور شده بود سرمایه های بدی را که عملاً او را روی سنگفرش گذاشته بود ، ترمیم کند. وی افزود: "یک کاری که مطمئن بودم نمی خواهم انجام دهم ، طرح ورشکستگی بود. من این غرور را داشتم که مرا وادار کرد با کار کردن بر همه چیز غلبه کنم ". و او می افزاید: "من وقتی کار می کنم مرد بهتری هستم. من ساختار دارم من جایی برای رفتن دارم من نمی خواهم در خانه بمانم و هرگز تای و Dom Pérignon ننوشم []. می خواهم سر صحنه فیلمبرداری باشم. من می خواهم بازی کنم ».
وقتی او بازیگری نمی کند ، نیکلاس کیج هیچ ساختاری ندارد و در نهایت بر پورتوریکو حکمرانی می کند.
و به طور خلاصه ، بعد از خواندن مصاحبه ، احساس احترام مجدد نسبت به کسی دشوار است که اگرچه اعتراف می کند که همیشه بهترین دلایل انتخاب نقش را نداشته است ، اما نشان می دهد که او هرگز کسی را سبک نگرفته است. "من هنوز هم باید احساس کنم ، همانطور که ممکن است فیلم اطراف من کاملاً کار نکند ، من قادر خواهم بود به نوعی کمک کنم و تماشای آن سرگرم کننده باشم."
می خواهی به شخصی مانند آن چه بگویی؟ ستاره ای از گذشته که خود را با هاله ای از جذابیت می پوشاند ، که خود را "سورئالیست" تعریف می کند و ادعا می کند که از حیوانات و به ویژه دو مار کبری خانگی خود برای ساختن نقش های خاص خود الهام گرفته است؟ می خواهید به او چه بگویید؟ چیز؟ هر چیزی. به خصوص در اینجا شما نمی توانید چیزی به او بگویید ، مگر اینکه "متشکرم ، نیک. با تشکر از شما برای موجودیت ".
و ممکن است خدا یا هر موجود طبیعی دیگر در جایی که من هستم برق بکشد اگر این دقیقاً همان چیزی نبود که می خواستم پس از خواندن خلاصه داستان Primal به نیکولاس کیج بگویم. ما آن را با هم می خوانیم ، شما؟
"یک شکارچی که در باغ وحش ها کار می کند ، با یک محموله تازه حیوانات عجیب و غریب و خطرناک از آمازون ، از جمله یک جاگوار سفید نادر ، با یک باری آمریکای لاتین سوار می شود - به همراه یک قاتل سیاسی که در حال استرداد به ایالات متحده است راز. دو روز پس از عزیمت ، قاتل فرار می کند و حیوانات را آزاد می کند و در کشتی ویرانی می کند. "
نیکولاس کیج و لامونیکا گرت. چقدر خنده دار است که این بازیگر را لامونیکا می نامند؟ "ما این نقش را به چه کسی می دهیم؟". "خوب ، با مونیکا که شاید آزاد است تماس بگیرید."
متعجب؟ متعجب؟ منظورم این است که فرض کامل کیج چیست؟ اگر به این اضافه کنیم که قاتل سیاسی صورت سیلی کوین دوراند است و یک مدیر هماهنگ کننده بدل دیگر ، نیک پاول ، کارگردان است ، به نظر می رسد همه چیز به یک نتیجه گیری اجتناب ناپذیر منجر می شود: فیلم همیشه.
و Primal فقط همین است: یک تریلر بسیار فشرده ، که در آن پاول با استفاده از مهارت های خود به عنوان یک طراح رقص ، برجستگی های دمیده شده را در فضاهای محدود به صحنه می برد و به خوبی می داند که او به عنوان یک بازیگر کارگردان تجربه کافی برای گفتن نیکولاس کیج را ندارد. . و بنابراین او را در حال جویدن مناظر هنگام جویدن هاوانا خود رها می کند ، در حالی که او کوین دیورند بسیار مناسب و ارتش حیوانات کشنده را شکار می کند که اگرچه با CGI ساخته شده اند اما کمی سود می برد کار اضافی (اما بودجه آن بود که بود) ، آنها وظیفه صادقانه خود را انجام می دهند. Kraven ، کنار بروید: ما یک Great White Hunter جدید داریم.
این CGI باورنکردنی است ، واقعیت را دیگر نمی توان از دیجیتال تشخیص داد.
به جز خیر ، همه آنچه را که در پاراگراف آخر نوشتم حذف کنید.
خوب ، نه کاملاً همه چیز: ما قسمت مربوط به نیکولاس کیج را در حین جویدن هاوانا ، مناظر شل را نگه می داریم. برای بقیه ، به آنچه در ابتدا گفته شد ، Primal یکی از نمونه فیلم هایی است که چندان کارایی ندارد ، که در آن حداقل کیج کار خود را انجام می دهد و تماشای آن سرگرم کننده است. از دقیقه یک مرتباً بیش از حد عمل کرده است ، اما مانند آن حتی وقتی که روی درختی در وسط جنگل قرار گرفته و منتظر است طعمه خود را بگیرد ، از قبل می بینید که در نشستن آن با هوای کسی که احساس می کند هیجانی است. خیلی گرم و در حقیقت او سیگار برگ خود را اسپیپاچی کرد ، با خوشحالی از این واقعیت لعنتی کرد که در جنگل حتی آدم های سنگین همستر هم حضور او را از کیلومترها دور احساس کرده اند.
اما اشکالی ندارد ، همچنین به این دلیل که همه اینها یک مسابقه است تا ببینیم چه کسی با کوین دور مشکل بیشتری دارد