# وجود دارد: تامی و تی رکس (1994)
بررسی ها | 28/02/2020 | توسط نانی کبرتی
شما گاهی نمی دانید که دلایل احمقانه برای ساختن یک فیلم کافی است.
فیلم های کامل برای مزخرف ساخته شده اند که باور نمی کنید: بندهای قرارداد ، لطف شخصی ، مزایای مالیاتی ، حقوق انقضا ، آخرین آرزوها ، شرط بندی و غیره ...
خوشبختانه این تامی و تی رکس است که به این دلیل فیلمبرداری شد که پسری در اختیار یک تیراندازوروس انیماتونیک بود که قرار بود ماه بعد به یک پارک تفریحی در تگزاس بفروشد.
شما چه کار می کنید ، آیا یک فیلم در اطراف آن را با حداکثر فوریت اختراع نمی کنید؟
البته که انجامش میدی.
داستان واقعی.
اما قبل از رسیدن به آن ، کاملاً باید در مورد استوارت رافیل برای شما صحبت کنم.
آهنگ تم:
استوارت رافیل در کاونتری ، قلب انگلیس متولد شد و در سنین بسیار جوانی به هالیوود رفت و مربی حیوانات شد.
آیا تاکنون چنین آغازی را احساس کرده اید؟
من نه. من یک بازیگر ، مدل ، نویسنده ، عکاس ، بدلکار ، حتی طراح لباس داشتم ، اما به عنوان راهی برای کارگردانی یک مربی حیوانات را از دست داده بودم. اما بعد به این فکر می کنم که چه کسی باید روزانه با بازیگران فیلم Predator کنار بیاید و شاید منطقی باشد.
بیایید کوتاه کنیم: استوارت ، متخصص ببرها و شیرها ، شاگردی خود را با مجموعه های تلویزیونی تارزان انجام می دهد ، سپس خود را به عنوان کارگردان / فیلمنامه نویس تغییر مکان می دهد و در دهه 1970 امضای خود را روی چند فیلم قرار می دهد که در آنها جانوران وحشی قسمت مهمی از طرح است.
در پایان دهه 1970 ، به لطف دوستی با تیپی هدرن به دلیل اشتیاق مشترک به شیرها ، او خود را به عنوان مشاور در صحنه فیلم غرش افسانه ای یافت و جزو معدود افرادی بود که بدون آسیب فرار کرد.
در سال 1981 او اقداماتی را می نویسد و کارگردانی می کند که سرانجام حیوانات اختیاری هستند: این فیلم High Risk با بازیگران معتبری است که شامل جیمز برولین ، آنتونی کوین ، جیمز کوبورن و ارنست بورگنین می شود.
از آن زمان ، استوارت مرد مأموریت های غیرممکن بود: شخصی که وقتی مجبور شدید یک فیلم را به سرعت تمام کنید با او تماس می گیرید و متوجه شدید که نیمی از بودجه ای را که به شما قول داده اند ، دارید.
Philadelphia Experiment ، ساخته جان کارپنتر ، قابل احترام ترین عنوان وی است ، اما زندگی حرفه ای او پر از چیزهای خوب است: دزدان دریایی فضا ، دوست من Mac ، Mannequin 2 (به دلیل دلایل غیرقابل انکار در ایتالیا دوباره عنوان می شود ، "راهنما! من در نیویورک گم شدم ").
دوست من مک بخشی از فیلم هایی است که در ابتدا برای شما تعریف می کردم: این فیلم به عنوان یک پروژه توسط یک تامین کننده مک دونالد متولد شد که می خواهد مشتری را خراب کند ، نوعی شرایط اضطراری شدید که رافیل متخصص آن است و او خودش را به آن می چسباند مارک خودش از جنون غریزی بدون شرم. نتیجه یک کلون E.T. با بودجه ای مضحک ، غرق در قرار دادن محصول و پر از صحنه هایی که به سختی فراموش می شود: این یک مقاله جداگانه دارد.
بدترین داستان داستانی خود را آزاد کنید
به گفته ما ، تامی و تی رکس به جای یکی از سخت گیرترین دلایلی که فکر می کنم به دنیا آمد:
-استوارت ، من پارک ژوراسیک را دیده ام ، آبستیا به من سوخت ، من یک دایناسور ربات دارم و باید ظرف یک ماه آن را برگردانم ، می خواهم یک فیلم بسازم.
- فیلمنامه دارید؟
-من یک دایناسور ROBOT دارم. حرکت میکند!
معامله انجام شد
استوارت در عرض یک هفته می نویسد.
چه چیزی را اختراع می کردید؟
استوارت با اولین چیزی که به ذهن خطور می کند پیش می رود ، که البته "در یک مثلث عشقی بین نوجوانان ، خیانت شده باعث می شود شیر رقیب خود را ببلعد ، اما یک دانشمند شرور مغز او را بازیابی می کند تا آن را به یک دایناسور ربات پیوند دهد. او حافظه خود را حفظ می کند و به دوست دخترش برمی گردد. "زیرا اگر تصمیم به انجام پیوته و نگاه کردن به خود شبح برای جستجوی الهام بگیرید ، دیگر می خواهید چه اتفاقی بیفتد (فرضیه من ، اما من هیچ توضیح قابل قبول دیگری ندارم).
رویکرد اساسی فلسفی استوارت رافیل بلافاصله توجه شما را جلب می کند: اگر پول کمی دارید و وضعیت تولید نامطلوبی دارید ، راهی برای انجام کار جدی وجود ندارد.
شخص دیگری آن animatronic را می گرفت ، مدام آن را در تاریکی قاب می گرفت و سعی می کرد آنچه را که من می دانم ، حمله به خانه ، غریبه ها با T-Rex به جای یک احمق با ماسک انجام دهد: استوارت در پرواز متوجه می شود که نه امید وجود دارد و اینکه دایناسور ربات باید نقش یک دایناسور ربات را بازی کند ، که در هنگام نور سوسو زدن کمتر و با بداهه پردازی انعطاف پذیری بیشتری دارد. برای بقیه ، فقط چنین فضایی را ایجاد کنید که اگر نقشه شریر جهانی شما این است که مغز یک فرد تصادفی را در یک t-rex مکانیکی قرار دهید ، هیچ کس شکایت نمی کند.
در تلاش برای یافتن شخصیت های اصلی ، استوارت با دو ستاره آینده روبرو می شود که اولین نقش اساسی را به آنها می دهد: دختر باند دنیس ریچاردز و هیچ کس غیر از پل واکر. و صادقانه بگویم این اولین بار نبود که برای او اتفاق می افتد: فیلمنامه رافیل برای دو پسر و یک شیر که در سال 72 اولین نقش جدی را به جودی فاستر و مایکل داگلاس داد. در عوض شرور تری کیزر آخر هفته با مردگان ، که قبلاً با رافیل در مانکن 2 کار کرده بود ، این شخص شرور را در بانک قرار می دهد. مکان ها در شعاع نیم ساعته خانه رافیل قرار دارند.
میبینمت