- انتشار هفته: FAREWELL TO ARMS -
هنوز خیلی کم شناخته شده است ، هر مرمت و بازسازی فیلم فرانک بورزاج فرصتی برای کشف یکی از بزرگترین فیلمسازان آمریکایی است. اگر وداع با اسلحه به خصوص به یاد ماندنی است ، این فقط به لطف گری کوپر در بالای بازی نیست ، بلکه به دلیل رابطه کاملاً متناقض فیلم و نویسنده رمان اقتباسی ، ارنست همینگوی است. خیلی خوشحال نیست ...
فرانک بورزاج رمان همینگوی را تنها سه سال پس از انتشار ، یعنی در سال 1932 اقتباس کرد. این طرح و همچنین ترتیب وقایع حفظ شده است. در نگاه اول ، این همان داستان است: برخورد غم انگیز یک پرستار و یک سرباز در جبهه ایتالیا در طول جنگ جهانی اول. با این حال رمان نویس آمریکایی از این موضوع راضی نیست. ما آن را درک می کنیم. از سبک او ، از خویشتن داری کاذب ، از بعد اعترافات زندگینامه چه چیزی باقی مانده است؟ زیاد نیست گفتگوها تقریباً غایب هستند ، ما صافی کاذب ، موسیقیایی ، سرعت آنها را نمی یابیم. Borzage هرس می کند و ساده می کند ، در عبور از یک ویژگی کمیک یا وابسته به عشق شهوانی برجسته می شود. این همه از طریق نگاه است و حتی اگر استفاده از صدا قبلاً تسلط داشته باشد ، بورزاژ بسیار نزدیک به شعارهای فیلم صامت است. اما بعد نمایشی رمان ، ریتم حماسی آن ، اهمیت کمتری نسبت به تغییر در تاریکی و ظرافت دارد.
در حقیقت ، بورزاژ جنبه عرفانی حیرت انگیزی به احساسات می بخشد (حتی شدیدتر از مورناو ، که به او نزدیک است) ، کاملاً معکوس با همینگوی ، خیلی زمینی تر. جنگ ، برای همینگوی ، چسبناک است ، هیچ گریزی از آن نیست. او تجربه اصلی هرج و مرج زندگی است ، فاجعه ای که ما را درگیر خود می کند. در Borzage ، گاهی اوقات ، تقریباً یک پس زمینه است. بلکه گذراندن آن برای شناختن عشق واقعی را امتحان سختی می کند. این از اولین فریم های فیلم قابل توجه است: افسری که گری کوپر بازی می کند می خوابد ، در حالی که کاروان برای عبور از کوه تلاش می کند و مردان زخمی و قطع عضو اطراف او هیچ نگرانی برای او ندارند. افسر جنگ را نمی بیند ، آن را به تدریج ، در گوشت و قلبش احساس می کند. در پایان فیلم ، جنگ برای او دوباره کمرنگ شده است ، او فقط عشق را می بیند ، عشق بزرگ ، خیلی دیر است. افسر مانند یک خواب آلود در جنگ سرگردان است ، نسبت به فاجعه عمومی حساس نیست ، مجذوب حضور زنان ، وابسته به اروتیسم آنها. برعکس ، پرستاری که عاشقش می شود یک دلیل بزرگ را می بیند ، فرصتی برای پذیرش ایده آل ایثار. او واقعیت نابودی و مرگ را از دست می دهد. او تلاش می کند تا از آن فراتر رود. او کور است ، او بیش از حد هوشیار است. آرزو است که آنها را به هم نزدیک می کند و به هم نزدیک می کند. جنسیت در همه جا وجود دارد ، حتی در کنایات به همجنس گرایی شخصیت های خاص. آنها بی جا نیستند: انگیزه وابسته به عشق شهوانی این امکان را برای شما فراهم می کند تا در اثر جنگ انکار نکنید. هرکسی به روش خودش زندگی می کند.
جنون عشق
کوپر حداقل در ابتدا مانند یک فیلم بورلسک در نقش افسر بازی می کند. این تغییر ، حس و ظرافت را به قلب بربریت وارد می کند. Farewell to Arms علی رغم اینکه امروزه به دلیل روش ثابت ماندن شناخته شده است ، اما Farewell to Arms این افسانه بازی فرعی را به چالش می کشد. کوپر در آغاز خیلی کم حرکت می کند ، حتی وقتی باید به یک آسیب دیدگی جدی در پا اعتقاد داشته باشد باید آرام بازی کند ، اما هرچه داستان بیشتر پیشرفت کند ، بیشتر با دنیا برخورد می کند ، بیشتر مبارزه می کند ، می دود ، وحشت می کند. . او نقش آدمی را بازی می کند که دیگر از مرگ نمی ترسد و به قدرت عشق خود در دنیایی در حال مرگ پی می برد.
برعکس ، هلن هیز ، در نقش پرستار ، خیلی سریع در نمای نزدیک ، درخشان ، اغلب تنها ، فیلم برداری می شود. شادی او را می سوزاند. دیدار مجدد این دو شخصیت به ویژه در یک طرح نمادین فوق العاده بسیار طاقت فرسا است. زن و مرد سرانجام به هم می رسند. بورزاژ آنها را از نزدیک در قاب قرار می دهد. دنیا از بین رفته است. این تصویر توسط این دو صورت تابشی که یکدیگر را لمس می کنند بلعیده می شود ، بدون اینکه در یک جهت نگاه کند. این تصویر تفاوت بین زن و مرد ، زمین و نور را از بین نمی برد. او آن را در آغوش عمیق تر می کند. ملودرام عالی جنون عشق و صورت. درست قبل از جدایی نهایی.